گـل نـرگـس

اشعار محمدرضا مهدیزاده

کوپه های قطار

 
«کوپه های قطار»

چشم هایم باز شد دیدم کنارم نیستی
خوب میدانم که دیگر بی قرارم نیستی

کوپه ها را یک به یک میگردم و فهمیده ام
در مسافر های امروزِ قطارم نیستی

رفتی و حتی غباری از حضورت جا نماند
خاطرم هستی اگرچه یادگارم نیستی

من دلم آن سوی پرچین در قفس افتاده است
بی خودی دل داده ام تو در حصارم نیستی

ای تمام کاینات دورت بگردن ماه من
در مدارت هستم اما در مدارم نیستی

من شبانه آمدم شاید که پیدایت کنم
تو چراغ جاده های انتظارم نیستی

از لبم حتی نرفته لحظه ای هم نام تو
در سکوت واژه های در غبارم نیستی

شاعر :محمدرضا مهدیزاده


من شبانه امدم شاید که پیدایت کنم /عکس نوشت


«عکس نوشته »


# بیتی از شعرِ «کوپه های قطار» ٬ این شعر به صورت کامل در وبلاگ قرار دارد :)


مثل تفنگ عاشقم



«تفنگِ عاشق»

در ایستگاه چشم به هر قطار سپرده‌ام

دل را به جاده‌های انتظار سپرده‌ام

چرخیده‌ام به دور این قفس دیوانه‌وار
دل را به یک قمر در این مدار سپرده‌ام

من عاشق کسی در آن شب و پرچین شدم
دل را به یک غزالِ در حصار سپرده‌ام

مثل تفنگ عاشقم که دست خودم نبود
دل را به خنده‌های یک شکار سپرده‌ام

دیگر سکوت و غرور من دردی نداشت
خود را به واژه‌های در غبار سپرده‌ام


شاعر : محمدرضا مهدیزاده


#شهید_بیضایی


💚"اشهَدُ انَّ امیرالمومنینَ علیًا ولیُ اللّٰه"💚

أَنَّهُمْ کَانُوا فَاطِمِیِّینَ ...!💙

یاحسین ! ❤
بس که از این فاصله ها دلگیرم
بیش از این دور بمانم ز حرم میمیرم ...! 🍂

وبلاگ اشعار "محمدرضا مهدیزاده"
#تمامی اشعار این وبلاگ در سایت جیم (ضمیمه ی روزنامه ی خراسان) انتشار یافته است.

کانال تلگرام :
gheisar_aminPoor@ 🟣



Designed By Erfan Powered by Bayan