گـل نـرگـس

اشعار محمدرضا مهدیزاده

آنچه در قلبم همیشه داشتم امّید بود

 

 

بسم اللّٰه الرحمن الرحیم

 

گر چه در چشمان تو عمری فقط تردید بود 

آنچه در قلبم همیشه داشتم امّید بود 

 

توی دنیا لحظه ای را با تو بودم ، بعد آن 

تا قیامت بر سر آن لحظه ها تشدید بود 

 

با تو شیطان هم خیال سجده دارد در سرش 

ما همه سیّاره و چشمان تو خورشید بود

 

بس که شیرین است و خوش موسیقی گفتار تو 

هر زمان نام مرا بردی همان دم عید بود

 

زیر بار وسوسه این توبه را خواهم شکست 

بی گمان لب هایت آن میوه که حوّا چید بود 

 

با سخن چینان بگویید او نمی افتد ز چشم 

او تمام آنچه که چشمان من می دید بود

 

توی خوابم دیده ام لب های تو پژمرده است 

بی گمان تعبیر خوابم «نیل می خشکید» بود 

 

زندگی دور از تو عمری بازی ام داده است ؛ باز 

آنچه در قلبم همیشه داشتم امیّد بود 

 

"محمدرضا مهدیزاده"

 

پ ن : بیش از دو سال پیش این غزل رو سرودم ، بیت مطلع و مقطع و چهارم رو فی الحال و هنگام ویرایش به غزل اضافه کردم . هر چند هنوز نیاز به ویرایش داره . 

باران به پنجره هاشور می زند

 
 
خوش به حال شانه های پنجره 
امشبی را خیس باران می شود 
#محمدرضا_مهدیزاده
 
+ این غزل پیش تر به صورت کامل در وب قرار گرفته است . 
 
 
پ ن : تصویر ؛ پنجره ی مورد نظر من *_* 
پ ن ۲ : با هیچکس نشانی ز آن دل ستان ندیدم / یا من خبر ندارم یا او نشان ندارد / حافظ :)

تردید / غزل

 

 

بسم اللّٰه الرحمن الرحیم :) 

 

"تردید"

 

گفتی که میمانی ، کمی تردید دارم 

یک آرزوی مبهمی تردید دارم 

 

تقدیر را هم زیر و رو کردیم با هم 

یک سرنوشت «درهمی» تردید دارم 

 

آیینه ای بودم مرا درهم شکستی 

آری ! تو سنگی محکمی تردید دارم 

 

من مستقیم و تو ولی چالوس ماندی 

لبریز از پیچ و خمی تردید دارم 

 

گیریم اسماعیل من ، در شعر هایم 

شفاف همچون زمزمی ؟! تردید دارم 

 

با چتر قلبم لحظه ای باران نبودی 

یک قطره ی کوچک «نَمی» تردید دارم

 

از آرزو ها گفتن و معشوق بازی

با دلبرانی "دم دمی" تردید دارم

 

گفتم فراموشت کنم امّا نمیشد ! 

شیرین ترین تردیدمی تردید دارم 

 

امروز هم تا عصر من در فکر بودم 

زخمی به دل یا مرهمی ؟! تردید دارم ...

 

غزلی از زمستان 95 :)

 

* اشتباهی در حق خودم مرتکب شدم که چوبش رو امروز خوردم :(

چون من مباد هیچکسی شرمسار خویش ! / صائب 

* در من کسی پیوسته می گرید / این من که از گهواره با من بود / استاد ابتهاج (سایه)

* بالاخره امروز به عهدی قدیمی وفا کردم و قسمت آخر آموزش قواعد شعری رو هم منتشر کردم ، انگار یه باری از روی دوشم برداشته شد .

 

#پازل_بند  #دمتم_گرم 

هم حصار / غزل

 

"هم حصار/ویرایشی از غزل کوپه های قطار"

 

چشم هایم باز شد دیدم کنارم نیستی

خوب میدانم که دیگر بی قرارم نیستی

 

کوپه ها را یک به یک میگردم و فهمیده ام

در مسافر های امروز قطارم نیستی 

 

ای رفیق نیمه راه ! ای چشم هایت قرص ماه

دارم از اندوه تو جان میسپارم ! نیستی

 

ای تمام کهکشان دورت بگردد ، ماه من !

در مدارت هستم اما در مدارم نیستی

 

یک زمستان آشیان میساختی بر شاخه ام 

کوچ کردی از برم ، بر شاخسارم نیستی

 

من هنوزم در حصار سرد پرچینم ؛ چقدر 

درد دارد اینکه دیگر «هم حصارم» نیستی 

 

من شبانه آمدم شاید که پیدایت کنم

تو چراغ جاده های انتظارم نیستی

 

گرچه باران کوچه را با عطر خود سرمست کرد 

درد دارد هر قدم وقتی کنارم نیستی 

 

شاعر : محمدرضا مهدیزاده

 

 

 

پ ن : چه مبارک است این غم ، که تو در دلم نهادی 

به غمت که هرگز این غم ، ندهم به هیچ شادی 

تک بیت از #هوشنگ ابتهاج(سایه)

آهنگ قلب من

 

"آهنگ قلب من" 

 

چشمان خیس من در بندِ راز توست

آهنگ قلب من نُت های ساز توست

 

من خیره ام تهِ فنجان فال تو

شاید رسد به من احوالِ حال تو

 

از شوق میپرد ٬ پلکم به اشتباه

مهمان قلب من کِی میرسد ز راه ؟

 

بادی خزیده تا٬ بر من زند سری 

هر خش خشی که شد گفتم تو بر دری

 

من غرق در تبم٬ دارو تو بی‌وفا 

وابسته‌ات شدم٬ کردی مرا رها؟

 

شطرنج عشق من در مات و کیش تو 

چوپان گله‌ای٬ من بچه میش تو

 

در فال قهوه‌ات من کرده‌ام اثر

زین کوچه‌های شب تنها نکن گذر 

 

سیمای گل رخت٬ زد چالشی رقم

برگرد ؛ قلب من لنگر زده به غم

 

شاعر : محمدرضا مهدیزاده

پی نوشت : اواخر تابستان ۹۳ / کتابخانه قزوینی 

 

 

#انتشار_مجدد(با کمی تغییر) 

 

بخند :)

 

 

این عکس نوشته و تک بیت رو تقدیم میکنم به همه ی اونایی که توی سختی ها هم میخندن :))

التماس دعا :)

 

اینستاگرام : Mohammadreza_mahdizade

 

 

عکس نوشته :)

خوش به حال شانه های پنجره

امشبی را خیس باران میشود

 

مثل لبخند تو که قاب شده بر دیوار
خیره ماندم به تو و جراَتِ آواز نبود

 

زیر باران خنده با چشمان گریان ساده بود

با تو تعبیر بدِ خواب پریشان ساده بود


(:

 

ترافیک خیال /عکس نوشت



بعد تو من ماندم و این طرح های زوج و فرد
از ترافیک خیالت لحظه ای هم کم نشد

#شاعر_محمدرضامهدیزاده
#از_غزل_ترافیک_خیال

طراحی : jeem.ir

 

 

 

طرفدار

 

 

«طرفدار»

از غمش شاعر شدم اما طرفدارم نشد

من گرفتارش شدم اما گرفتارم نشد

 

یک نفر با طعنه تویِ دفتر شعرش نوشت :

آنکه من میخواهمش بانوی اشعارم نشد

 

شاعر : محمدرضا مهدیزاده

قسمتی از شعر طرفدار سروده ی خودم :)

#شهید_بیضایی


💚"اشهَدُ انَّ امیرالمومنینَ علیًا ولیُ اللّٰه"💚

أَنَّهُمْ کَانُوا فَاطِمِیِّینَ ...!💙

یاحسین ! ❤
بس که از این فاصله ها دلگیرم
بیش از این دور بمانم ز حرم میمیرم ...! 🍂

وبلاگ اشعار "محمدرضا مهدیزاده"
#تمامی اشعار این وبلاگ در سایت جیم (ضمیمه ی روزنامه ی خراسان) انتشار یافته است.

کانال تلگرام :
gheisar_aminPoor@ 🟣



Designed By Erfan Powered by Bayan